صفا

بسم الله الرٌحمن الرٌحیم --------باصفا باش پادشاهی کن ...

صفا

بسم الله الرٌحمن الرٌحیم --------باصفا باش پادشاهی کن ...

دین حضرت محمد (ص) قبل از اسلام کدام دین بود؟

دین حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)

قبل از اسلام

کدام دین بود؟

پاسخ:

نظریات متعددی در پاسخ به این پرسش وجود دارد(1) که مهمترین آنها عبارتند از:
1- پیامبر اسلامی به هیچ شریعتی عمل نکرده و پیرو هیچ دینی نبوده است.
2- ایشان پیرو دین مسیحیت بوده است.
3- ایشان پیرو دین حضرت ابراهیم (ع) بوده است.
4- پیروی دین خود (اسلام) بوده است.
اما نظریه نخست را نمی‏توان پذیرفت، زیرا اولاً حضرت پیش از بعثت به کارهای مختلفی از قبیل عبادات، معاملات و سایر کارها می‏پرداخته و هرگز نمی‏توان پذیرفت که این اعمال تابع هیچ یک از شرایع و ادیان آسمانی نبوده است. علاوه بر این لازمه این قول این است که مردم عادی متدین به دینی باشند ولی پیامبر اسلام از هیچ دینی و آیینی در کارهای روزمره خود پیروی نکند.
اما نظریه دوم نیز قابل قبول نیست، زیرا اگر ایشان تابع دین مسیحیت بودند مسیحیان و دشمنان اسلام این مطلب را به رخ مسلمانان می‏کشیدند و می‏گفتند که پیامبر شما تا دیروز مسیحی بود و از دین ما پیروی می‏کرد، امروز آمده ادّعای پیغمبری می‏کند و این سرزنش را آنقدر ادامه می‏دادند که به گوش ما نیز می‏رسید کما اینکه یهود به مسلمانان و پیامبر (ص) اعتراض می‏کردند و می‏گفتند اگر تو پیغمبری پس چرابه سوی قبله ما (بیت المقدس) نماز می‏خوانی و آنقدر این سخن را تکرار کردند تا موجب ناراحتی حضرت شدند، آنگاه به دستور الهی، قبله مسلمانان از بیت المقدس به سمت کعبه تغییر کرد.(2)
نبودن چنین اعتراض و سرزنشی از سوی مسیحیان می‏تواند شاهد خوبی بر عدم تابعیت پیامبر اسلام از دین مسیحیت باشد.
ثانیاً: فرضیه مذکور فرع بر این است که جهانی و فرا منطقه‏ای بودن دین مسیحیت ثابت شود تا اینکه بگوییم این دین شامل تمام اقوام از جمله قوم عرب و سرزمین مکه و اطراف آن بوده و در نتیجه پیامبر اسلام را تابع این دین بدانیم، و اثبات چنین مطلبی کار آسانی نیست.(3)
ثالثاً: عمل به شریعت مسیح (ع) در گرو آگاهی از احکام آن است و این آگاهی یا از طریق خواندن کتاب های مسیحیت (از جمله انجیل) امکان‏پذیر است و یا از طریق معاشرت با مسیحیان. اما فرض اول که با امی بودن پیامبر و عدم قدرت بر خواندن و نوشتن ایشان باطل است. و امّا فرض دوم نیز صحّت ندارد چون حضرت در طول زندگی خود با مسیحیان معاشرتی نداشته و در مکّه نیز اَحبار و رُهبانی وجود نداشتند که پیامبر بطور مستمر احکام دستورات دین مسیحیت را از آنها فرا بگیرد.
رابعاً: تابع هر دینی - به حکم عقل - مقامش کمتر و پایین‏تر از مقام صاحب آن دین است، و اگر فرض شود پیامبر اسلام تابع دین مسیح (ع) بوده لازمه‏اش برتری عیسی (ع) بر پیامبر اسلام خواهد بود و حال اینکه این مطلب خلاف ضروریات اسلام و مسلمین است زیرا ما معتقدیم که پیامبر ما از تمامی انبیاء برتر و مقامش والاتر است.
اما نظریه سوم را نیز نمی‏توان پذیرفت زیرا قائلین به این نظریه به برخی از آیات قرآن تمسک کرده‏اند که دلالت آنها بر مدعای مذکور ناتمام است. آیاتی مانند: «ثُمَ اُوحَینا اِلَیکَ اَنِ اتَّبَع مِلَةَ اِبْراهیمَ حَنِیفاً وَ ما کانَ مِنَ المُشرِکینَ»؛(4)سپس به تو وحی فرستادیم که از آیین ابراهیم که خالی از هرگونه انحراف بود و از مشرکان نبود، پیرو کن
و آیه:«قُلْ اِنَّنی هَدانی رَبّی اِلی صِراطٍ مُستَقیمٍ دیناً قیماً مِلَةَ اِبراهیمَ حنیفاً وَ ما کانَ مِن المُشرِکین»؛(5)
بگو پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده، آیین پابرجا (و ضامن سعادت دین و دنیا)، آیین ابراهیم، همان کسی است که از آیین های خرافی محیط خود روی گردانید و از مشرکان نبود.
روشن است که مراد از این آیات چیزی غیر از دیدگاه سوم است؛ زیرا اولاً: این آیات شریفه بعد از بعثت نازل شده و مربوط به دین حضرت قبل از بعثت نیست.
ثانیاً: بر اساس معارف اسلامی در روایات و غیر آنها دین حضرت ابراهیم پس از آمدن تورات موسی (ع) ترک شده کما اینکه دین یهود پس از آمدن انجیل عیسی (ع) متروک و دین مسیحیت پس از آمدن قرآن محمّد (ص) منقرض گشته است. پس حضرت نمی‏تواند تابع دینی باشند که چند مرحله قبل توسط ادیان دیگر ترک شده است.(6)
ثالثاً: مفسران گفته‏اند که مراد از تبعیت حضرت از دین و ملت ابراهیم حنیف این است که مشترکاتی در احکام میان این دو دین وجود دارد که منشأ ظهور آن دین ابراهیم (ع) است و مراد از تبعیت پذیرفتن آن مشترکات در احکام است احکامی از قبیل: گرفتن شارب و گذاشتن ریش و غسل جنابت و طهارت گرفتن با آب و دیه مرد و...(7)
تفسیرهای دیگری در مورد آیات یاد شده وجود دارد که مجالی برای ذکر آنها نیست.(8)
پس از ابطال سه نظریه مذکور مانعی برای پذیرفتن دیدگاه چهارم باقی نمی‏ماند یعنی این که بگوییم حضرت قبل از بعثت از کامل ترین دین یعنی دین اسلام پیروی می‏کرد اما احکام اسلام و وظایف خود را نه به صورت وحی آن چنان که از زمان بعثت به بعد دریافت می‏شد بلکه به صورت‏های دیگر مانند الهام‏های قلبی، تحدیث (سخن گفتن با فرشته) و رؤیاهای صادق دریافت می‏کرد.(9)
امیرالمؤمنان (ع) در این رابطه می‏فرماید: از روزی که پیامبر از شیر گرفته شد خدا او را با بزرگترین فرشته قرین و همراه ساخت تا به وسیله آن فرشته بزرگواریی‏ها را بپیماید و به نیکوترین اخلاق، آراسته گردد.(10)
بنابراین حضرت قبل از بعثت، مراحلی از نبوت را دارا بوده و با جهان غیب به گونه‏ای ارتباط داشته است همان طور که حضرت یحیی و حضرت عیسی (ع) در دوران کودکی به مقام نبوت رسیده و با جهان غیب ارتباط داشته‏اند.(11) آن گاه (پیامبر اسلام) در چهل سالگی به مقام رسالت و ابلاغ و اظهار پیام خدا به مردم برانگیخته می‏شود.
روایات متعددی این دیدگاه را تأیید می‏کند: آن که حضرت می‏فرماید: کنت نبیاً و آدم بین الماء و الطین؛(12) من زمانی پیامبر بودم که آدم (ع) هنوز در میان آب و گل بود.
یهودی‏ها به رسول خدا (ص) عرض کردند: آیا شما از اول پیامبر نبودی؟ فرمود: بلی. گفتند: پس چرا در گهواره سخن نگفتی و نطق نکردی همان گونه که عیسی (ع) چنان کرد؟ فرمود: خداوند متعال، عیسی را بدون پدر آفرید و اگر او در گهواره سخن نمی‏گفت، عذری برای مریم نبود تا سرزنش دیگران را پاسخ دهد، اما من از پدر و مادر متولد شده‏ام.(13)
عده‏ای از بزرگان، نسبت به دیدگاه اخیر ادعای اجماع و اتفاق نظر شیعه را نموده‏اند.(14)


پی نوشتها :
1- برای آشنایی با دیدگاه‏های دیگر در این زمینه مراجعه شود به بحارالانوار ، ج 18، ص 271.
2- بقره / 144 - 143.
3- برای مطالعه بیشتر پیرامون جهانی بودن رسالت عیسی(ع) مراجعه شود به: استاد جعفر سبحانی، مفاهیم القرآن (قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ 4، 1413 ق)، ج 3، ص 73 به بعد.
4- نحل / 123.
5- انعام / 161.
6- محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی ، ج 2، ص 17.
7- آیت الله محمد مظفری، پرسش‏ها و پاسخ‏ها ، ص 12.
8- ر.ک:بحارالانوار، ج 8، ص 276.
9- همان طوری که در روایات آمده است مانند روایتی از امام باقر (ع) در بحار الانوار، ج 18، ص 266.
10- بحارالانوار، ج 18، ص 278.
11- مریم / 12 و 13.
12- بحارالانوار، ج 18، ص 278.
13- بحارالانوار، ج 18، ص 200.
14- ر.ک: محمد حسین مظفر، کتاب علم امام (ع)، ترجمه محمد آصفی ، ص 76 به بعد.
جهت مطالعه بیشترر.ک: منشور جاوید، آیت الله سبحانی، ج 7 ،ص 375 - 384؛ پرسشها و پاسخ‏ها، آیت الله مظفر، ص 5 به بعد؛کتاب علم امام (ع)، محمد حسین مظفر، ترجمه محمد آصفی، ص 76 به بعد.

منبع:http://www.pasokhgoo.ir/fa/node/3865

نظرات 3 + ارسال نظر
دکتر مجتبی کرباسچی پنج‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:54 ب.ظ http://www.mojtaba334.blogfa.com

سلام
" صاحبدلان "
این سایت مجموعه گرد آوری اشعار عارفانه و عاشقانه شعرای قدیم وجدید است
واین بار " راز ماندگاری اسلام "و " شعر شیخ بهایی"مقصود من از کعبه وبتخانه توئی تو "
منتظر حضور سبز تان هستم
خدا یارتان

آزاد اندیش سه‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 10:30 ق.ظ

سلام بر اندیشمندان
به این تحلیل یک ایراد بزرگ وارد است چرا که انتخاب چند فرضیه و بعد رد کردن آنها دلیل بر اثبات فرض دیگر (آخر) نیست. کما اینکه من فرض دیگری بر این فرضیات اضافه می‌کنم و آن اینکه محمد قبل از معرفی دین اسلام پیرو دین پدران خود بوده است. بنابراین او بت پرست بوده!

فرض محال، محال نیست

محمدرضا مهدی دوشنبه 5 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:31 ق.ظ http://www.salamtwo.com

با سلام
تنها دیدگاه جهانی برای آینده اسلام است. دین, صلح و دوستی. ولی سوال اینست کدام اسلام؟
اسلام خدائی (جهان وطنی) یا اسلام عربی (قومی گرائی و ملی گرائی)

سوره ال عمران آیه 19 دین نزد خدا اسلام است…

سوره ال عمران آیه 85 کسی که جز اسلام را بعنوان دین بپذیرد از او پذیرفته نمی شود.
پس می بینیم دین نزد تمام پیام آوران اسلام بوده و حضرت محمد(ص) اولین عربی است که به اسلام ایمان می آورد. انعام آیه 14 و 163 الزمر آیه 11-12
در رابطه با اسلام

کلمه اسلام از شهر اورشلیم گرفته شده (Urshalem). در زمان حضرت ابراهیم سفر پیدایش باب 14 آیه 18ملک صدیق و ملک سالیم نان و شراب بیرون آورد و او کاهن خدای تعالی بود.
سور انعام 127-
آنانراست خانه سلام (دارالسلام )نزد پرورگار خویش و اوست دوست ایشان بدانچه
بودند میکردند.
یونس25
25- و خدا میخواند به سوی خانه سلام ( اورشلیم) و هدایت کند هرکه را خواهد به سوی راهی راست.
کلمه اسلام در زبان عبری به معنی صلح (Peace) می باشد و آن تائید می شود با عبرائیان باب 7 آیه 2

همانطور که می بینیم در زمان حضرت ابراهیم Urshalem در زمان حضرت عیسی Jerusalem در زمان حضرت محمد(ص) Mosalem و هر سه در کلمه سلام مشترک می باشند.

پس همانطور که می بینیم یهودیت و مسیحیت و محمدی شاخه ای از اسلام است.

سوره حج آیه 78

خداوند برای شما در دین بیچارگی قرار نداده است این آئین پدر شما ا براهیم است او شما را مسلمان نامیده است تا قبل از آن که این شریعت (منظور حضرت محمد) آمده باشد.
اورشلیم یا بیت المقدس
کنعانیها اولین گروه موحد در این منطقه بودند اند که در این سرزمین میزیسته اند و آنرا (اورسالم) نامیدند.اورسالم نامی ترکیبی از دو واژه‌ی «اور» و «سالم» است.
«اور» کلمه ای سومری به معنای شهر است و در زبان عبری نیز اور را آتش،روشنایی و مقدس ترجمه کرده‌اند. این واژه را در کلماتی چون اورمیه (آب مقدس)، اورمزد (روشن‌مقدس) نیز می‌توانیم مشاهده بکنیم. «سالم»نیز به مفهوم صلح،سلامتی و آرامش ذکر شده‏. ترکیب این دو واژه اورسالم را نتیجه میدهد که به معنای شهر سلامتی و صلح و آرامش است.
اورسالم نزد یهود به "یروشالایم" (יְרוּשָׁלַיִם)‎ و فراعنه به "اوشامام" و یونان و روم به "هیروسولیما" و نزد غرب به "جروسالم"(Jerusalem) * (Holy land) شهرت یافت. مسلمین و اعراب آن را بیت المقدس (شهر قدس) نامیدند که همان ترجمه‌ی اورسالم (مدینة السلام) است. این شهر در طول تاریخ نام‌های دیگری چون ارین ئیل، ایلیا، بیت همیقداش‏، ایلیا‌کاپیتولینا را نیز به خود دیده است که در حال حاضر استعمال نمی‌شود.
خلاصه ای از وبلاک mrmahdi.blogfa.com یا سایت www.salamtwo.com
با تشکر : م- مهدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد