هیچ مشکلی بزرگتر از خداوند قادر توانا نیست.
آیا سریال جوکونگ به همان معصومیتی هست که می بینیم؟
جومونگ، بیآنکه خود بداند یا بخواهد، در وقت سلطه و حاکمیّت امپراتوری حیلهگر و خونخوار، در
کاخ وی و در کنار خانوادهاش دوران کودکی و جوانی خود را سپری میسازد، درست مانند
موسی(ع)، در کاخ فرعون، گویی که جومونگ فرزند امپراتور است یا موسایی در کاخ فرعون.
اما...
گویی که نویسندة فیلمنامه، بخشهایی از تورات را فرا روی خود قرار داده و با برداشتی جدید آن
همه را در قالب داستانی جذّاب و شخصیّتهایی کرهای ریخته است تا با چاشنی مرامنامة
صهیونیسم جهانی، همة اذهان را متوجّه و متذکّر قوم بنیاسرائیل و سرزمین مقدّس یهود کند.
سرزمین مجعول و محرّفی که در دستان مردان سیّاس، مستبد، بیرحم و طغیانگر، تبدیل به
کشوری و ملیّتی مستقل میشود و میرود تا در سیر تدریجی سایة خود را بر تمامی
سرزمینهای همجوار و امپراتوریها افکند.
آیا این همه نشانه و مشابهت را باید اتّفاقی ساده انگاشت و از کنار آن گذشت؟
کره، بیآنکه از تاریخ، اسطوره، حماسه و ادبیات کهن ـ چونان چین، هند، ایران و یونان ـ بهرهای
بزرگ داشته باشد، در کنار محصولات صنعتی مصرفی بر آن است تا از مرزهای خود بیرون شود و
نیک دریافته است که در عصری که قهرمانان ـ اعمّ از هنرپیشهها، ورزشکاران ـ عهدهدار پر کردن
جای خالی اسوهها و اسطورهها شدهاند، با جعل تاریخ و خلق فی البداهة قهرمانان میتواند برای
خود فرصتی و جایگاهی بیابد، جایگاهی که کره را برای کشف بازارهای مصرف و جلب مشتری
بیشتر یاری میدهد، امّا نباید فراموش کرد که در ساحتی دیگر، غرب و سازمانهای مخفی و
صهیونی برای مقابله با نهضتهای دینی و اسلامی و در واکنش به احیاءگری دینی در عصر حاضر
به سراغ شرق رفتهاند. شرق دور، آموزههای فرهنگی نژاد زرد و همة آنچه که میتواند در وقت
چالش فرهنگی و تمدّنی میان غرب سلطهجو و شرق اسلامی، جایگزین مناسبی برای جویندگان حقیقت شرق شود. رهزنی مزورانهای که صورتی از شرق را در صورت تمدن و ادب دوران مدرن به جای شرق و حقیقت شرق که همانا کتب آسمانی و تعلیمات وحیانی است، قالب بزند. آنچه تاکنون از افسانة جومونگ برمیآید، تجدید خاستگاه یهودیّت صهیونیستی در صورتی از افسانة شرقی و کرهای است.....